محل تبلیغات شما

این توسط جوآن یاتوین ، یک مدرس دیرینه در مدارس دولتی ، نویسنده و رئیس جمهور گذشته شورای ملی معلمان انگلیسی نوشته شده است. او در دانشگاه ایالتی پورتلند به صورت پاره وقت تدریس می کند و در حال نوشتن کتابی در مورد آموزش خوب در مدارس فقر بالا است.

:Joanne Yatvin

من به تازگی با یک بررسی کتابی را برای مجله مدرسه ابتدایی در سال 1986 پیدا کردم. کتابی که من مرور کردم McDonogh 15 بود: تبدیل شدن به یک مدرسه توسط لوسیان باند کارمایکل بود. (اگر هرگز آن را نخوانده اید ، باید یک نسخه تهیه کنید ، آن را بخوانید و آن را برای همیشه در قلب خود نگه دارید. بهتر است چند نسخه خریداری کنید و آنها را به قانون گذاران فدرال و ایالتی خود ارسال کنید.)

خواندن آن باعث تقویت و گسترش ایده خودم در مورد اینکه یک مدرسهِ واقعاً خوب چیست و چه کارهایی که برای توانمندسازی دانش آموزانش و تقویت معلمانش انجام می دهد. من یک بخش از بررسی خود را نقل خواهم کرد: تعریف و توضیحی از یک مدرسه خوب که بخشی از آن بر اساس تجربه کارمایچیل به عنوان مدیر اصلی و بخشی از آن به تنهایی من است. از آنجا که من بخش نقل قول را از متن خارج می کنم و به دلیل اینکه اصطلاحات آموزشی در طول سال ها تغییر کرده است ، من بخشی از آن را تغییر داده ام اما معنای آن یکسان است:

برای کمک به شما در مورد آنچه من از مک دونوق 15 آموخته ام، یک مدرسه خوب را همانطور که می دانم توصیف می کنم و آن را با ایده آل محبوب امروز به نام "مدرسه مؤثر" مقایسه می کنم. بگذارید با تعریف کلی از یک مدرسه خوب شروع کنم و توضیحات مفصل هر دو نوع مدارس را ادامه دهم:

یک مدرسه خوب مکانی است که کودکان به اندازه کافی چیزهای ارزشمند را می آموزند تا بتوانند زندگی جدی را آغاز کنند ، جایی که پایه و اساس گذاشته شده است که از یادگیری بعدی پشتیبانی می کند ، و در آنجا کودکان تمایل به یادگیری بیشتر را دارند.

به طور خاص ، یک مدرسه خوب واقعیت های زندگی را در جامعه منظم و بزرگسالی منعکس می کند. این منطقی و ایمن است ، یک زمین یادگیریِ عملی برای کارهایی که مردم در جهانِ خارج انجام می دهند. مدرسه احساس جامعه را ایجاد می کند که بیان شخصی را در چارچوب مسئولیت اجتماعی مجاز می کند. این تمرکز روی یادگیریهایی است که از طریق "استفاده" رشد می کند - با یا بدون مدرسه بیشتر - از جمله مهارت های ارتباطی ، تصمیم گیری ، کاردستی و تعامل گروهی. این باعث می شود کودکان از خود به عنوان افرادی فکر کنند که قدرت ، تغذیه و شادی و لذت بردن را در یاد گرفتن پیدا می کنند.
در مقابل ، مدرسه مؤثر از نظر نمرات آزمون در تعداد محدودی از حوزه های دانشگاهی، به یادگیری می پردازد. این توانایی های حل مسئله ، مهارت های اجتماعی یا حتی مهارت های پیچیده دانشگاهی را در نظر نمی گیرد. بین دانش پویا و دانش بی اثر تفاوت نمی کند؛ انگیزه را نادیده می گیرد. وقتی از مکتبی می شنویم که نمرات آزمون 90 درصد است ، آیا نباید سؤال بپرسیم که آن مدرسه چه کاری را برای آماده سازی دانش آموزان برای زندگی در شصت سال بعدی زندگی خود انجام می دهد؟؟!

یک مدرسه خوب دارای یک برنامه درسی گسترده و واقع گرایانه با موضوع است که نه تنها به دلیل ارتباط آن با تحصیلات عالی و مشاغل بلکه برای عضویت خانواده و جامعه و غنی سازی شخصی انتخاب می شود. این از شیوه های تدریس استفاده می کند که نحوه زندگی مردم در جهان خارج را شبیه سازی می کند. کودکان به طور فعال در کارهای سازنده ای که مهارت های خود را با هم ترکیب و گسترش می دهند ، شرکت می کنند. آنها پروژه هایی را آغاز می کنند ، تصمیم گیری های خود را انجام می دهند ، از استفاده از مهارت های خود لذت می برند ، دستاوردهای خود را نشان می دهند و به دنبال کار سخت تر و هیجان انگیز تری می روند.

مدرسه مؤثر بسیار کمتر می پرسد. کودکانی که یک برنامه درسی سنتی را به منظور "تسلط" کردن برنامه های درسی سنتی "تحت پوشش" قرار می دهند ، مبتکر یا سازنده نیستند. آنها در بهترین حالت "وانمود کنندگان" هستند. دانشی که آنها یاد می گیرند وماً گسترده یا مفید نیستند. این آموزش داده می شود زیرا احتمالاً در آزمون ها ظاهر می شود همچنین به سرعت و به راحتی فراموش می شود.

هر مدرسه ای وقتی می تواند مدرسه ای خوب شود که معلمان آن ارتباط خود را با زندگی در دنیای بیرون که من در مورد آن صحبت کرده ام ، برقرار کنند. این سازمان به عنوان یک موجود ارگانیک - نه یک دستگاه - عمل می کند و همیشه حرکت می کند تا ماهیت اساسی خود را گسترش دهد و نه اینکه روی زائده های مصنوعی تکیه کند. یک مدرسه خوب مانند یک درخت سالم است. با رشد ، ریشه های خود را در اعماق خاک بومی خود فرو می برد؛ با آب و هوا و پوشش گیاهی اطراف انطباق دارد. شاخه های آن برای پشتیبانی ضخیم تر شده و برای قرار گرفتن در معرض آفتاب حداکثر گسترش می یابد؛ غذای خودش را درست می کند.زخم های خودش را بهبود می بخشد. و در فصل خود برگهای تازه ، شکوفه ها و میوه ها را به وجود می آورد.

 در حقیقت پیام اصلی کتاب Carmichael این است که McDonogh15 تنها پس از آنکه خود را از مدیریت و کمکهای خارجی رهایی بخشید ، شروع به پیشرفت کرد؛ و این قدرت را در کارمندان ، دانشجویان و جامعه خود یافت تا بتوانند به صورت اصیل آموزش و یادگیری بگیرند. این پیامی است که می خواهم به اصلاح طلبان و منتقدین مدرسه امروز تحویل دهم. همچنین این فراخوان شفاف سازی برای همه مدیران ، معلمان ، دانش آموزان و والدینی است که می خواهند یک مدرسه خوب برای خودشان ایجاد کنند.»

5 راه حل برای برای بهتر کردن روابط میان معلم و دانش آموزان!

کلاسی بهتر؟! چگونه؟

چگونه درسم را شروع کنم؟!

، ,مدرسه ,یک ,های ,کند ,زندگی ,می کند ,مدرسه خوب ,خود را ,است که ,یک مدرسه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رد پای یک معمار ...